پرده نشيني

تو نوري و خورشيد هم خاكستر توست
پرواز صد جبريل در بال و پر توست

اين آيه‌هاي مريمِ در حالِ تنزيل
يا آبشار رشته هاي معجز توست

تا ردّ پاي سجده هايت را گرفتم
ديدم تو نوري و خدا در باور توست

فريادهاي زخمي ديروزِ گودال
امروز روي شانه‌هاي حنجر توست

مي خواستي زيبا ببيني كربلا را
يعني حسين‌بن علي هم بي سرِ توست

با محمل عريان تو را سنخيتي نيست
تو زينبي ، پرده نششيني بهتر توست

مردم نمي بينند حتي سايه‌ات را
هجده سر نيزه‌نشين دور و بر توست

مجموعه‌ي دردي گلستانِ كبودي
رنگين كماني مدّعايم پيكر توست

فردا كه پا در عرصه‌ي حق مي گذاري
معلوم مي گردد قيامت محشر توست