ضیافتهای عاشق را، خوشا بخشش ، خوشا ایثار

خوشا پیدا شدن در عشق ، برای گم شدن در یار

چه دریایی میان ماست، خوشا دیدار ما در خواب

چه امیدی به این ساحل ، خوشا فریاد زیر آب

خوشا عشق و خوشا خون جگر خوردن

خوشا مردن ، خوشا از عاشقی مردن

اگر خوابم اگر بیدار ، اگر مستم اگر هوشیار

مرا یارای بودن نیست ، تو یاری کن مرا ای یار

تو ای خاتون خواب من ، من تن خسته را دریاب

مرا هم خانه کن تا صبح ، نوازش کن مرا تا خواب

همیشه خواب تو دیدن ، دلیل بودن من بود

چراغ صبح بیداری ، اگر بود از تو روشن بود

نه از دور و نه از نزدیک ، تو از خواب آمدی ای عشق

خوشا خود سوزی عاشق ، مرا آتش زدی ای عشق